هنوزم اینجا برام نفس گیره!

ساخت وبلاگ
دفترچه بیمه و برگه دستور پزشک را گذاشتم روی میز متصدی پذیرش و زل زدم بهش! همان طور که دفترچه را نگاه میکرد پرسید: «مجردی؟» گفتم: «بله». _ «شناسنامه همراهته؟» _ «نه.» _ «پس من از کجا بدونم مجردی؟ هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 218 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 7:35

1. فاصله سنی آرمین با اولین خواهرزاده ها (سپهر و نرجس) حدودا شش سال بود. آرمین از این که در این سن کم دایی شده بود به خودش می بالید و به دوستانش فخر میفروخت؛ طوری که آنها به خواهرهایشان غر میزدند که چ هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 195 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 7:35

دو شب پیش من و نوشین و بابا، هر سه با هم خواب آرمین را دیدیم!  در خواب من، آرمین 5-6 ساله بود و  درست مثل بچگیهایش در حیاط خانه مادربزرگ، به همه جا سرک میکشید و سر حوض و گلدانها میرفت و برای خودش خوش هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 7:35

من بعد از انتخاب کتاب، وقتی میخوام تایید نهایی و پرداخت رو انجام بدم، سایت مثل خنگها زل میزنه تو چشمام و هیچ کاری نمیکنه! نمیفهمه میخوام براش پول بریزم!!!!

هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 188 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 7:35

۱. اگه خود خدا منو برداره ببره اونجایی که تو هستی و بگه: "خودت ببین چقدر خوشحاله... ببین چقدر بهش خوش میگذره... ببین از همه چی راضیه... ببین اصلا ناراحتی نداره... ببین چه جوری هواشو دارم..." من جواب م هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 197 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 7:35

وقتی دوستت دارم، دنیا قشنگتر است؛ حتی اگر برای همیشه ترکم کرده باشی... + این از دیوانه بازیهای پست قبل جا افتاده بود: دیشب وقت خواب، توی دلم یک عالم با آرمین حرف زدم؛ جوری که انگار کنارم نشسته است. هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 179 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 7:35

هندزفری در گوشم بود که حس کردم صدای زنگ در را شنیدم. هندزفری را بیرون آوردم و گوش دادم. صدایی نبود. میدانید اولین فکری که به ذهنم رسید چه بود؟ این که بروم گوشی ام را چک کنم شاید آرمین پشت در است و مثل هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 7:35

یه جور عجیبی همه چی منو یادش میندازه. حتی بهتاش پایتخت ۵ که تنها شباهتش به آرمین قدبلند بودنشه... اینجوریه که با سریال طنز هم  بغض میکنم و اشک تو چشمام حلقه میرنه

هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 178 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 7:35

۱. باید مشخصات اعضای خانواده را مینوشتم. نوشتم. اسم آرمین را هم نوشتم. با بغض. نوشتم ۲۱ سال دارد، تحصیلاتش فلان است، شغلش فلان، مجرد است و آخرین فرزند خانواده. نه میتوانستم اسمش را ننویسم نه میتوانستم هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 188 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 7:35